علائم بیش فعالی-کمبود تمرکز در بزرگسالی چیست؟

اختلال بیش فعالی – کمبود تمرکز (ADHD) در بزرگسالی چه علائمی دارد؟

نوشته : دکتر سیما میرلو- پزشک و روانشناس

آقای 24 ساله ای که بیان می کند من  تا دوره ابتدایی معدلم 20 بود . در دوره راهنمایی معدلم 19 شد اما از دوره دبیرستان دیگر هر چقدر تلاش می کردم معدلم 17 بالاتر نمی شد . همه می گفتند هوش بالایی  دارم اما فکر می کنم از دبیرستان به بعد با سخت تر شدن درس ها کمبود تمرکز بر هوش بالایم غلبه کرد و دیگر نتوانستم نمرات خوبی بگیرم .

در کلاس بسیار هوشیار بودم و حواسم به همه بود . نمی توانستم تمرکز کنم و بیشتر از 20 دقیقه نمی توانستم در کلاس بنشینم . مرتب سرکلاس از جای خودم بلند می شدم .

 مرتب وسط حرف معلم می پریدم و نمی توانستم صبر کنم تا حرفش تمام شود. الان هم زمانی که کسی صحبت می کند فقط چند دقیقه می توانم روی صحیت هایش تمرکز کنم و به او گوش دهم وگرنه به سرعت حواسم پرت می شود و یا وسط حرفش می پرم و حتی گاهی بدون مقدمه موضوع صحبت را عوض می کنم .

در طول کلاس هزاران فکر به ذهنم می آمد و ایده های مختلف و خلاقانه ای داشتم اما هیچ کدام از آن ایده ها را پیگیری نمی کردنم.

پرش افکار زیادی دارم و به سختی می توانم حواسم را جمع کنم و بعد از چند دقیقه فکر های مختلفی به ذهنم می رسدکه البته مهم هم نیستند اما نمی توانم بین آنها اولویت بندی کنم یا فکر کردن به آنها را به بعد موکول کنم . حتی یک فیلم را نمی توانم تا آخر به پایان برسانم و حوصله ام سر می رود و بین فیلم از جایم بلند می شوم .

در روابطم هیچ چهار چوب مشخصی ندارم و بسیار از دیگران تاثیر می گیرم خیلی زود و نسنجیده با دیگران دوست می شوم و خیلی راحت هم آنها را کنار می گذارم . همیشه سعی می کنم بقیه را راضی نگه دارم و نمی توانم نه بگویم . همیشه به خاطر شیطنت هایی که در کودکی داشتم مرا سرزنش می کردند طوریکه اعتماد به نفسم را از دست داده بودم اما چون خیلی شیطنت می کردم و در بازی ها حضورفعال داشتم همه فکر می کردند که من خیلی پررو و با اعتماد به نفس هستم .

 خیلی کارهایم سریع و بدون فکر است . قبل از اینکه فکر کنم عمل می کنم و بعد پشیمان می شوم و خودم را سرزنش می کنم. هنجار شکنی زیاد می کنم و دوست دارم خلاف جهت آب شنا کنم. از اینکه مثل دیگران زندگی روتینی داشته باشم بیزارم و دوست دارم خاص باشم .بسیاری از مواقع علاقه زیادی دارم که با دوستانم به صورت تفریحی ماری جوآنا و مشروب مصرف کنم اما روتین نیست. با مصرف ماری جوانا ذهنم کمی آرام می گیرد و می توانم به یک موضوع خاص تمرکز کنم. از اینکه بین ماشین ها ویراژ دهم بسیار لذت می برم . حوصله در صف ایستادن و تحمل ترافیک را ندارم و برای فرار از آن حتی قانون شکنی هم می کنم به همین دلیل تا کنون 5 میلیون تومان جریمه شده ام .

درکی از گذشت زمان ندارم  معمولا سر قرارها دیر می رسم و برای مسافرت و مهمانی ها آخرین نفری هستم که آماده می شوم .زمان از دستم خارج می شود و تخمین هایم همیشه اشتباه است . همیشه دقیقه نودی هستم و این باعث می شود استرس زیادی را تحمل کنم و معمولا یا کارها را به موقع تمام نمی کنم یا کارهایم پر از بی دقتی و اشتباه است .

خیلی بی نظم و شلخته ام و مدام وسایلم را گم می کنم اتاقم همیشه شلخته و شلوغ است و با اصرار مادرم ماهی یکبار مرتب می کنم.

کارهای ناتمام زیادی دارم وهیچ کاری را نمی توانم به اتمام برسانم . با انگیزه بالا شروع می کنم اما زود خسته می شوم و دیگر ادامه نداده آن را رها می کنم . مرتب به خاطر همین قضیه خودم را سرزنش می کنم که چرا نمی توانم یک کار را به اتمام برسانم .  تا به حال نتوانسته ام کتابی را تا به آخر بخوانم در حالیکه مطالعه جزء کارهای مورد علاقه ام است و دلم می خواهد یک کافه کتاب در  انقلاب داشته باشم . کلاس های مختلفی ثبت نام کرده ام مثل گیتار و نقاشی و .. اما همه را نیمه کاره رها کرده ام و ادامه نداده ام شغل های متعددی را تجربه کرده ام و هر کدام را کمتر از 7 ماه کنار گذاشته ام اوایل با هیجان وارد کار می شوم اما به مرور و در مدت کمی از آن خسته می شوم و در نهایت رهایش می کنم . 4 بار شغلم را عوض کرده ام و سه بار هم به دلیل بی نظمی ، دیر آمدن های زیاد ، مرخصی های بدون هماهنگی ، انجام ندادن تعهدات شغلی و بی دقتی از کار اخراج شده ام .

گاهی بدون اینکه بدانم چقدر در حسابم پول دارم خرج می کنم و حسابم به صفر می رسد و مجبور می شوم از خانواده قرض کنم .

می خواهم انسان تاثیر گذاری باشم اما احساس می کنم نمی توانم به خواسته ام برسم و موانعی هست که اجازه این کار را به من نمی دهد . اهداف بزرگی  در ذهنم دارم اما مرتب اولویت هایشان تغییر می کند . هدفی که امروز برایم مهم است فردا دیگر مهم نیست و هدفی دیگر جایگزین آن می شود .

خلاصه اینکه فکر می کنم نتوانسته ام به آنچه لیاقتش را داشته ام برسم .من می توانستم در جایگاهی بهتر از الانم باشم.

 

نوشته : سیما میرلو-پزشک و روانشناس

 

دیدگاهتان را بنویسید